دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
حجت الاسلام والمسلمین پناهیان

حوزه/ انتخابات به عنوان «یک امر مقدمه‌ساز برای ظهور» بعضاً مورد تمسخر قرار می‌گیرد. می‌گویند امام زمان(عج) را با مسائل سیاسی جامعه گره نزنید! اصلاً امام زمان(ارواحناله‌الفداء) برای یک امر سیاسی می‌آیند، برای «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّه‏»(توبه/۳۳) و این یک امر سیاسی است، برای حکومت می‌آیند، برای نماز نمی‌آیند! به این صورت که نماز بخوانند؛ اما به حکومت‌ها کاری نداشته باشند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، ویژه نامۀ انتخابات توسط مرکز تخصصی تبلیغ دارالحکمه با محوریت بررسی خاستگاه دینی انتخابات و رابطه آن با ظهور، با حضور اندیشمندان حوزوی برگزار شد و بخش اول این سلسله نشست‌ها با حضور حجت الاسلام علیرضا پناهیان برگزار شد که متن زیر حاصل این گفت وگوست.

بخش اول: انتخابات امر دینی یا غیر دینی؟!

سؤال: آیا انتخابات یک امر دینی محسوب می‌شود یا اینکه متجدّدین در جامعۀ اسلامی انتخابات را وارد کردند و بنابر مصالحی مؤمنین هم به آن مبادرت کردند؟ آیا این موضوع در قانون اساسی ما بر اساس دین وارد شده یا مثلاً برای هم‌رنگی با جامعۀ جهانی؟

خب واقعاً اگر انتخابات یک امر دینی نباشد ما باید به انتخابات در کشورهای دیگر نگاه بکنیم، ببینیم که نتایج آن انتخابات به کجا رسیده؟ طبیعتاً نتیجۀ انتخابات در جامعۀ ما هم کم و بیش به همان نقطه خواهد رسید. انتخابات در کشورهای دیگر به حاکمیت کارتل‌ها و تراست‌ها، به حاکمیت لابی صهیونیزم و به حاکمیت طبقۀ سرمایه‌داران زالوصفت منجر شده و نتیجه‌اش این همه جنایت در جهان شده است. به حدی که علامۀ طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان ذیل آیۀ دویست سورۀ آل‌عمران می‌فرماید که «دموکراسی از دیکتاتوری بدتر است.» (ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص ۱۹۴) یعنی جنایت‌هایی که دموکراسی در حقّ بشریت انجام داده از از روش دیکتاتورها بیشتر بوده است.

در دیکتاتوری آدم می‌فهمد با چه کسی طرف است، ولی در جریان دموکراسی لابی‌ها و دست‌های پشت پرده دخالت‌هایی می‌کنند که یقۀ هیچ‌کسی را نمی‌توان گرفت. قدرت‌ها می‌آیند مردم را بازی می‌دهند و به بهانۀ رأی مردم بر مردم مسلّط می‌شوند. مردم در مغرب‌زمین هم خودشان متوجه این معنا شده‌اند.

بنابراین اگر انتخابات یک امر دینی نیست و یک امری است شبیه آنچه که در غرب پیش آمده پس هیچ حُسن آنچنان در انتخابات به روش غرب دیده نمی‌شود، که ما عقلاً یا از سر فوائد و ضرورت‌های اجتماعی به سمتش برویم؛ در انتخابات به روش غربی، نه مردم با انگیزۀ صحیحی در آن شرکت می‌کنند، نه در میان کسانی که کاندیدا شدند انگیزۀ صحیحی وجود دارد، آنها بیشتر عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی سرمایه‌داران هستند، نه احزاب با قصد و غرض سالمی انتخابات را اداره می‌کنند.

براین اساس ما اصلاً انتخابات به سبک غربی، بر اساس روش و مبانی غربی را قبول نداریم و نمی‌تواند برای جامعۀ ما مفید باشد و حتی ضرر هم دارد.

اما اگر انتخابات یک امر دینی باشد، طبیعتاً انگیزۀ شرکت‌کنندگان، انتخاب‌شوندگان، روش حضور در انتخابات، همۀ اینها باید همراه با آداب اسلامی باشد و طبیعتاً از مبانی خاصّ دینی هم برخوردار خواهد بود؛ اگرچه ما صورت‌بندی انتخابات را از غرب گرفته‌ایم. البته ممکن است در آینده هم این صورت‌بندی انتخابات بنابر برخی از تصریحات رهبری، تغییر پیدا کند. ولی انتخابات مبانی دینی بسیار قوی‌ و محکمی دارد؛ وگرنه ما به آن تن نمی‌دادیم. ما میراث‌داران شیخ فضل الله نوری(ره) هستیم که برای مخالفت با انتخابات به سبک انگلیسی به دار شد. ما میراث‌داران شهیدان و عالمان وارسته‌ای هستیم که یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند؛ به این دلیل که با داشتن مجلس شورای ملی با روش غربی آن مخالفت می‌کردند.

این انتخاباتی که در قانون اساسی ما می‌بینیم، این انتخاباتی که حضرت امام(ره) و رهبری، دو فقیه باهوش، عاقل و حکیم توصیه می‌کنند، این انتخابات یک امری است که مبانی دینی بسیار قوی و محکمی دارد.

بخش دوم: مبانی دینی انتخابات

سؤال: از نظر شما مبانی دینی انتخابات چیست؟ از کدام مبانی دینی می‌توان استفاده کرد و به دست آورد که انتخابات از حاق دین به دست آمده است؟

ما می‌دانیم پیامبر اکرم(ص) از مردم خواست تا او را یاری و نصرت کنند. بدون کمک مردم نمی‌توانست کار را پیش ببرد. این نصرت‌خواهی از مردم فقط در آغاز بعثت هم نبود، در ادامه هم بدون کمک مردم، بلکه بالاتر، بدون مشارکت مردم امکان نداشت کار پیش برود. نه اینکه پیامبر فرمان دهد و دیگران اطاعت کنند، بلکه آنان مأمور بودند حتی به پیامبر مشورت دهند و در ادارۀ امور مشارکت پیدا کنند. «نصرت» به همین معناست.

اهمیت و وسعت معنای «نصرت» ولی خدا

براین اساس معنای نصرت صرف اطاعت نیست، بلکه در آن مشارکت و بصیرت هم هست. یعنی جایی که از طرف ولیّ خدا دستوری نیامده، خودِ او بفهمد که چه باید بکند. جایی که ولیّ خدا نظارتی ندارد، خودِ او بداند و انگیزه داشته باشد که چه باید بکند. فرمود: «لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ»(حدید/۲۵) یعنی مردم باید در جایی که پیغمبر هم حضور ندارد، بدانند چگونه نصرت دهند. این نصرت یک معنای بسیار گسترده و عمیق دارد. این نصرت واقعاً پای مردم نوشته می‌شود، گاهی از اوقات فرمود: «مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَی وَ لَا تَأْتِی‏»(کفایه الاثر،ص۱۹۹) امام در خانه می‌نشیند، مردم باید تشخیص بدهند الآن موقع قیام است، الآن موقع حضور در محضر امام است، الآن موقع این است که ما نصرتمان را به امام عرضه بداریم، و البته در این میان فرامینی هم می‌رسد.

پس اصل نصرت که یک اصل جامعی است که فقط در آن اطاعت نیست، بصیرت و جمعیت و اقدام برای نصرت ولیّ خدا حتی «بالغیب» وجود دارد، اینها ابعاد معنای عمیق نصرت را نشان می‌دهند. این مفهوم نصرت را، آیۀ «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(حدید،۲۵) یعنی مردم خود باید برای قسط قیام کنند نشان می دهد. همچنین از مفهوم امر به معروف و نهی از منکر می توان ولایت عرضی بین مومنین را استفاده کرد، فرمود: «اَلْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ‏»(توبه،۷۱) دلایل متعدد و فراوانی است که نشان می‌دهد انتخابات یعنی تشریک ‌مساعی برای نصیحت للمسلمین، برای نصرت مؤمنین و امام مؤمنین. تشریک مساعی برای امتحان بصیرت مردم، براین اساس انتخابات در حساس‌ترین مفاهیم دینی قرار دارد.

آموزش‌های دینی ما خوارج پرور است!

البته آموزش‌های دینی ما به شدت با آن وضعیت مطلوب فاصله دارند. مردم الآن مفهوم امامت و ولایت را می‌شنوند، اولین مفهوم دیگری که به ذهنشان متبادر می‌شود مفهوم اطاعت است. درحالی که کنار امام اطاعت کافی نیست؛ چه‌بسا بصیرت مهم‌تر از اطاعت باشد. کنار امام نصرت هم با وسعت معنایی که ذکر کردیم بسیار مهم است. آموزش‌های دینی ما طوری است که انتظاری که خوارج از امیرالمؤمنین علی(ع) داشتند آن انتظار را در میان مردم ایجاد می‌کند! خوارج از امیرالمؤمنین علی(ع) انتظار داشتند مشکلات را با دیکتاتوری حل کند. می‌گفتند ما خلیفه‌ای مانند خلیفۀ دوم می‌خواهیم. الآن هم خیلی‌ها که ولایتمدار هستند یا حداقل مخالفتی با ولایت ندارند، همین انتظار را دارند. درحالیکه آن «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ»(نهج البلاغه، خطبه۳) فقط در آغاز ماجرا نیست، در ادامه هم باز نیاز به مشارکت مردم بود. همان‌طور که وقتی مردم در زمانی مثل دوران غارات، آن همت لازم را نداشتند، کار حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) به غربت کشیده شد.

مسئولیتی که طبق روایات بر عهدۀ مردم است

ما در طول این چهل سال، مبانی عمیق، حساس و فوق‌العاده مهمّ دینیِ امر انتخابات را توضیح ندادیم. و مردم، حتی بسیاری از مذهبی‌ها رابطه‌ای بین انتخابات و دینداری‌شان برقرار نمی‌کنند.

روایتی که شهید سید محمدباقر صدر نابغۀ فقه و معارف دینی از آن برای توضیح تشکل‌های گستردۀ مردمی استفاده می‌کنند این است: «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه‏»(جامع الاخبار،ص۱۱۹) وقتی که این روایت را بیاوریم می‌بینیم ما در ادارۀ جامعه مسئولیت داریم، حتی اگر افرادی را که ما انتخاب کنیم، خوب عمل نکنند؛ مسئولیتی که بر دوش ما است، از ما سلب نمی‌شود. باید دوباره برویم افراد دیگری که بهترند را انتخاب کنیم. باید دوباره نظارتمان را بر آن افراد بیشتر کنیم. مطالبه‌گری‌مان را افزایش دهیم. جدا از اینکه بسیاری از امور اساساً نباید به دست دولتمردان و منتخبین انجام بگیرد، بلکه باید به دست خودِ مردم باشد. مثلاً ما یک کسی را برای وکالت خودمان انتخاب کنیم و او درست عمل نکند، ما با وکالت قهر می‌کنیم؟ نه، دوباره یک وکیل دیگر انتخاب می‌کنیم. اصلاً مسئولیت برداشته‌شدنی نیست! شهید صدر در مورد آزادی صریحاً این مطلب را در کتاب «الإسلام یقودُ الحیاة» بیان می‌فرمایند.

آزادی در غرب یک حق است، اما در اسلام هم حق است هم تکلیف. شما مکلّف هستید از آزادی خودتان صیانت کنید و یکی از راه‌های صیانت از آزادی، همین انتخابات است. افراد وابسته به غرب انتخاب بشوند، چه می‌شود؟ کشور استقلال و آزادی خودش را از دست می‌دهد. مؤمنین تحت سیطرۀ کفار درمی‌آیند. همین مسئله‌ای که در قرآن تصریح شده که سلطۀ کفار بر مؤمنین جایز نیست (لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً)(نساء/۱۴۱)؛ مبنای برخی از مواد قانون اساسی هم قرار گرفته است. حتی در قانون اساسی تصریح شده برخی از بدهی‌های خارجی ممنوع است، چون موجب سلطۀ کفار می‌شود.

بخش سوم: ابعاد معنوی انتخابات

سؤال: اگر انتخابات یک امر دینی است، طبعاً باید از جهت معنوی هم داراری آثاری باشد؛ دراین‌باره هم اگر نکته‌ای هست بفرمایید.

ببینید وقتی انسان به یک فقیر کمک کند چقدر پاداش دارد؟ حالا یک‌وقتی انسان یک حرکت سیاسی انجام دهد برای ریشه‌کن کردن فقر، چقدر برای او حسنه نوشته می‌شود؟ معلوم است که دستگاه محاسباتی خدا بادقت میزان تأثیر آن را محاسبه می‌کند.

اگر به یک مؤمن که مشکلی دارد بی‌اعتنایی کنید، خدا چگونه مجازات می‌کند؟ حالا جامعۀ اسلامی در امر انتخابات مورد توجه قرار نگیرد و بعد لطمه بخورد، حتی به اندازۀ یک رأی که انسان کم بگذارد، چقدر مجازات دارد؟ اینها حرف‌های بسیار واضحی است، اما با اندک تأملی به دست می‌آید.

متأسفانه این مبانی دینی و ابعاد معنوی انتخابات توضیح داده نشده است و خیلی از مردم اینها را نمی‌دانند. حتی در مسئلۀ انتخاب فرد که من به چه کسی رأی بدهم؟ مگر دلبخواهی است؟ اگر اعلم از او باشد، اگر أتقی از او باشد، اگر توانمندتر از او باشد. آیا این رأی دادن بغیر اتقی و اعلم و توانمندتر، حرمت شرعی ندارد؟ آدم مسئول نیست؟ مُعاقَب قرار نمی‌گیرد؟ من چون از فلانی خوشم می‌آید، پس به او رای می دهم. در رأی‌گیری خوشایندها بکار می‌آید؟ مسلّم است که نه.

بخش چهارم: رابطه ظهور با انتخابات

سؤال: اکنون که طبق فرمایشات شما انتخابات یک امر دینی و معنوی است، به نظر شما ربط انتخابات با ظهور چیست؟

انتخابات به عنوان «یک امر مقدمه‌ساز برای ظهور» بعضاً مورد تمسخر قرار می‌گیرد. می‌گویند امام زمان(عج) را با مسائل سیاسی جامعه گره نزنید! اصلاً امام زمان(ارواحناله‌الفداء) برای یک امر سیاسی می‌آیند، برای «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّه‏»(توبه/۳۳) و این یک امر سیاسی است، برای حکومت می‌آیند، برای نماز نمی‌آیند! به این صورت که نماز بخوانند؛ اما به حکومت‌ها کاری نداشته باشند.

حکومت آقا امام زمان(عج) که خلاف قرآن نیست. اگر خلاف قرآن نباشد، در حکومت حضرت ولی‌عصر هم مانند سیرۀ نبوی، نصرت ولی خدا لازم است. آیا ما برای حکومت امام زمان(عج) آماده هستیم؟ معلوم است که نه، چون میزان مشارکتمان در همۀ شئون پایین است، یک نمونه‌اش انتخابات است.

ما باید تصور کنیم جامعۀ مهدی چگونه جامعه‌ای است؟ باید این را خوب بشناسیم و به آن توجه کنیم. آیا در جامعۀ حضرت مهدی «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه‏»(جامع الاخبار،ص۱۱۹) از بین می‌رود؟ نه. پس ایده‌آلش این است که حکومت حضرت با مشارکت مردم در امور جامعه اداره شود. ما هر موقع توانمندی مردم را در مشارکت، در موضوعی مثل انتخابات که یک نمونۀ برجسته است، برای ادارۀ امور بالا ببریم، مسلّماً به سوی ظهور حرکت کردیم نه خلاف آن. با اندک تأملی می‌شود اینها را فهمید؛ ولی باید برای آن تولید ادبیات بشود، تولید درس بشود.

بخش پنجم: دین زدایی از انتخابات توسط برخی از جریانات فکری سیاسی

سؤال: به نظر شما جریاناتی در کشور که تلاش دارند وجه دینی انتخابات دیده و شنیده نشود با چه هدفی این کار را می‌کنند؟

حدود شاید سی سال است در این کشور نغمه‌های شومی سعی می‌کنند به بُعد دینی انتخابات توجه نشود. می‌گفتند: «چرا می‌گویید انتخابات تکلیف است؟ بگویید حق است» برای چه این حرف را می‌زدند؟ برای اینکه انتخابات را از انگیزۀ دینی خالی کنند.

از انگیزۀ دینی خالی کردی انتخابات را، اولاً این موجب کاهش مشارکت می‌شود، ثانیاً می‌توان مشارکت‌کنندگان را بازی داد. اما اگر پای دین وسط بود، دیگر شما نمی‌توانی هرکسی را انتخاب کنی. صهیونیست‌ها کمتر می‌توانند در یک انتخابات لابی و نفوذ کنند.

به همین دلیل است که یک جریان فکری وابسته‌ای دائماً بر طبل حق بودن انتخابات، نه تکلیفی بودن آن می‌کوبیدند. فکر می‌کنند اگر تکلیف باشد ما انسان را تحقیر کردیم. نه! تکلیف علامت خطیر بودن موضوع است. علامت اهمیت موضوع است که مبادا انگیزه‌ها کاهش پیدا کند. ما می‌دانیم یک عدۀ کثیری انتخابات را صرفاً می‌خواستند به عنوان یک حق تلقی کنند نه‌ به‌عنوان یک امر تکلیفی.

بخش ششم: در عمل اجتماعی انتخابات، باید مثل حضرت زهرا(س) عمل کنیم

سؤال: نظر شما وظیفۀ مردم و کاندیداها در مورد تبلیغات برای انتخابات چیست؟

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «إِنَّ الدِّینَ النَّصِیحَة»(روضة الواعظین، ج۲، ص۴۲۴) سه مرتبه تکرار کرد حقیقت دین در یک کلمه به نام «نصیحت» خلاصه می‌شود. نصیحت یعنی دلسوزی. نصیحت یعنی حساس بودن. حضرت زهرای اطهر(س) چهل روز درِ خانۀ این و آن را زدند، درحالی‌که یقین داشتند هیچ‌کدام از اینها جواب او را نخواهند داد، ولی تکلیفشان را عمل کردند.

ما امروزه اگر درِ خانه‌ها را بزنیم و دلسوزی کنیم و تکلیفمان را انجام بدهیم، حتماً پاسخ خواهیم گرفت. فضا مثل فضای مدینۀ زمان زهرای اطهر(س) نیست. ولی اصلاً می‌رویم هیئت و می‌آییم، سینه‌زنی می‌کنیم، یکبار هم فکر نمی‌کنیم که یک مقدار در عمل اجتماعی شباهت با حضرت زهرا(س) پیدا کنیم!

کسی که بدون درخواست دیگران خودش را برای قدرت کاندیدا کند ملعون است!

در امر تبلیغات انتخابات، در امر کاندیدا شدن، اینقدر از انتخابات دین‌زدایی کردیم که هرکسی می‌رود خودش را کاندیدا می‌کند، در حالی‌که از نظر آداب اسلامی این صحیح نیست! ملعون است کسی خودش را برای قدرت کاندیدا کند (مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ کلُّ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ)(کافی، ج۲، ص۲۹۸) مگر اینکه دیگران به او گفته باشند. به یک دلیلی به تکلیف رسیده باشد. مراجع بزرگ ما چقدر از مسئولیت مرجعیت فرار می‌کردند.

وقتی انتخابات از دین خالی شد، برای هرکسی انگیزه‌های باطل پیدا می‌شود، روش‌های رقابت سخت و سرد و غلط رواج پیدا می‌کند و موجب غربت بیشتر خودِ انتخابات و تضعیف نظام می‌شود. امر تبلیغات برای انتخابات، تبلیغ برای افراد، تا گرفته تبلیغ برای اصل شرکت در انتخابات یک امر دینی است. حالا اگر این کار را انجام ندهیم چه اتفاقی می افتد؟ حق را دچار خذلان کردیم. ما جزء خاذلین خواهیم بود. و خاذلین در کنار قاتلین همیشه مطرود و ملعون بوده‌اند. کسانی که امامشان را نصرت نمی‌کنند.

نصرت امام زمان(ارواحناله‌الفداء) امروز به چیست؟ به قدرت‌بخشیدن به جامعۀ اسلامی. قدرت جامعۀ اسلامی در چیست؟ قدرت این نظام در چیست؟ باید برویم از حضرت آیت‌الله‌العظمی سیستانی بپرسیم که وقتی تأکید می‌کنند بر حفظ رهبری چه عبارت‌هایی به‌کار می‌برند. نظام جمهوری اسلامی نباشد مستضعفین منطقه به کجا اقتدا و اتّکا کنند؟ البته که به خدا اتّکا دارند، ولی بالاخره ما برادران دینی قوی‌ای هستیم که با همکاری و هم‌افزایی با یکدیگر می‌توانیم در این عرصه اثرگذار باشیم.

بخش هفتم: کوتاهی نهادهای حوزوی و دینی در تبیین ابعاد سیاسی دین

سؤال: تا اینجا فرمودید که در جامعۀ ما انتخابات و اجزای آن یک امر دینی محسوب نمی‌شود و این باعث مضرات بزرگی برای جامعه شده است. به نظر شما وظیفۀ حوزه‌های علمیه و مبلغین و ائمۀ جماعات دراین‌باره چیست؟ توصیه‌ای اگر دراین موضوع به مبلغین دارید بفرمایید.

متأسفانه ما در حوزه‌های علمیه یک مقدار به مباحث نظری، بدون ذکر مصادیق، بدون آوردن این مسائل نظری به میدان عمل، گرفتار شده‌ایم. رهبری عزیز شاید حدود سه سال پیش بعد از محرم، با مجلس خبرگان رهبری دیداری داشتند و به آنها فرمودند امام(ره) مفاهیم دینی را آوردند وسط صحنه و عملیاتی کردند و ما باید امروز این کار را بکنیم. و بعد مفاهیم دینی‌ای که‌ باید بیاید در جامعه و با آنها زندگی شود مثال زدند. اولین نمونه و مثال را هم مواسات ذکر کردند. اینها مسائلی است که ما باید خیلی به آن اهتمام بورزیم. متأسفانه خیلی‌ها در سیاست‌زدایی از مساجد ما، از تعلیمات دینی ما، کاملاً موفق بوده‌اند.

ما وقتی که می‌آییم برای ادارۀ امور کشور فکر کنیم، به زندگی جمعی می‌رسیم. آن زندگی جمعی مواساتی که موجب شکل‌گیری تعاونی‌ها خواهد شد. چرا ما در تعلیمات دینی‌مان اینقدر مصداقی کار نکرده‌ایم که مردم بفهمند تعاون بر امور اجتماعی، همان تعاون بر بِرّ و تقوا است؟ تعاون بر بِرّ حتی مقدم بر تعاون بر تقواست.

چرا مساجد محل گفتگو کردن مؤمنان نیست؟

خیلی عجیب است که مساجد محلّ تجمع هستند. اما محل گفتگو کردن مؤمنان با یکدیگر نیستند! محلّ تجمع و ارتباط نگرفتن مؤمنان با یکدیگر؟ مگر امکان دارد؟! امام صادق(ع) فرمود مانند چهارپایان نباشید که کنار هم می‌چرند ولی با هم ارتباط نمی‌گیرند. (إِنَّ بُعْدَ ائْتِلَافِ قُلُوبِ الْفُجَّارِ إِذَا الْتَقَوْا وَ إِنْ أَظْهَرُوا التَّوَدُّدَ بِأَلْسِنَتِهِمْ کَبُعْدِ الْبَهَائِمِ مِنَ التَّعَاطُفِ وَ إِنْ طَالَ اعْتِلَافُهَا عَلَی مِذْوَدٍ وَاحِدٍ.) (تحف العقول،ص۳۷۳) ما اگر در مسجد با هم ارتباط نگیریم، تبادل نظر نکنیم، مصداق این حدیث شریف خواهیم بود.

وقتی که ما مسجد را یک پایگاه گفتگو برای حلّ مسائل اجتماعی قرار دهیم، مسائل انتخابات هم در مساجد رونق می‌گیرند، و مشکل عدم مشارکت حل می‌شود. ولی ما با اینکه سالن‌هایی داریم به نام مسجد، مستحب مؤکد هم هست که روزی سه مرتبه به آنجا برویم؛ اما دنبال سالن برای اجتماعات و اعتراضات به حقّ مردم می‌گردیم. پس مسجد چه کاربردی دارد؟ این نوع نگاه حداقلی به مسجد، به‌خاطر این است که از دین سیاست‌زدایی شده است.

بعدها این ترس و نگرانی وجود دارد که همین آدم‌های غیر سیاسی یا غلط‌فهم از سیاست، یا دشمن سیاست ناب اسلامی، به بهانۀ اولیای خدا، به بهانۀ قرآن کریم بیایند و ریشۀ دین را بزنند. کمااینکه خوارج همین کار را کردند. به اسم دین، خلاف دین حرف می‌زدند. البته برداشتشان ناقص بود. مثل خیلی‌ها که امروز برداشتشان از دین و مسجد ناقص است و اجازه نمی‌دهند مساجد سیاسی شوند.

برای انتقال دینی بودن مفاهیمی مثل انتخابات، نیازمند تولید ادبیات صحیح هستیم

خلاصه عرض کنم، امر دینی بودن انتخابات یک امر بسیار بدیهی است. مهدوی بودن انتخابات بسیار بدیهی‌تر. ولی باید برای اینها تولید ادبیات بشود. تا به تولید ادبیات نرسیم نمی‌توانیم آن را جا بیندازیم. و اینها باید ریز ریز درِ گوش مردم، سینه به سینه در مساجد گفته شود. حتی اینکار گاهی اوقات کار مبلّغینی که کارهای عمومی انجام می‌دهند هم نیست. ممکن است اگر گفتگو دربارۀ این موضوع عمومی باشد و چهره به چهره نباشد بازتاب منفی داشته باشد. نمی‌گوییم مبلّغینی که کار عمومی انجام می‌دهند حرف سیاسی نزنند. ولی این همه عالم دینی در مساجد داریم که ارتباط چهره به چهره با مؤمنین دارند! این مسائل چرا نباید منتقل شده باشد؟ امام محترم جماعت واحدهای درسی خیلی زیادی از جمله همین مسائل را می‌تواند در مسجد به مأمومین خودش ارائه دهد.

«اصل مشارکت مردم» امر ناموسی دین است!

آخرین کلام من این باشد که اولیای خدا چقدر به مشارکت مردم در ادارۀ امور اهمیت می‌دادند؟ به اندازۀ خون حضرت زهرا(س). اگر رسول خدا(ص) می‌خواست می‌توانست با یک باند و گروه، بچه‌های خودش را حفظ کند. ولی گذاشت مردم به این تشخیص برسند، مردم به نصرت بیایند، مردم بفهمند که چه باید کرد! و می‌دانست که مردم ممکن است نفهمند، نیایند جلو، دفاع نکنند، حمایت نکنند. با اینکه می‌دانست دست برنداشت. انگار «اصل مشارکت مردم» امر ناموسی دین است!

در زندگی اولیای خدا ما زیاد می‌بینیم که مثلاً به پیامبر گفتند که شما اُذُن هستی؛ یعنی به حرف دیگران و مردم زیاد گوش می‌دهی، در زندگی امیرالمؤمنین(ع)، گفتند تو مدیریت نداری. در زندگی امام حسن مجتبی(ع) یا مُذلّ المؤمنین گفتند. در زندگی امام حسین(ع) به ایشان می‌گفتند تندرو! ائمۀ هدی(ع) همگی، توسط افرادی که ماهیت سیاسی دین و نقش مردم و مشارکت آنان را درک نمی‌کردند مورد مذمّت قرار می‌گرفتند.

چرا وقتی چهار نفر کنار خانۀ کعبه قرار می‌گذارند که حکومت دست اهلش نیفتد، رسول خدا(ص) چهل نفر را برای حفظ حکومت بعد از خودشان سازماندهی نکردند؟ اگر می‌خواستند می‌توانستند بیشتر از چهل نفر را سازماندهی کنند. چرا اینکار را نکردند؟ چون قائل به نقش عموم مردم بودند. وقتی وجه دینی نقش عموم مردم درک شود، هم انگیزه‌ساز است، هم سلامت انتخابات را تضمین می‌کند. ان‌شاءالله بتوانیم مردم خودمان را با این نقش آشنا کنیم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha